زندگي ، انسانيت ، وجدان تابه حال فكر كردين اين يعني چي؟ يه زماني حقو به خودموون ميديم بدون اين كه فقط يه لحظه فكر كنيم حق باماست يا نه، وجدانمون رو زير پا ميذاريم ،اونقدر طرف حرفمون رو ميگيريم و به خودمون حق ميديم كه چه بسا واسه خودمون هم اين به واقعيت تبديل ميشه كه حق باماست، قبول دارم واسه خودم هم دركش سخته ولي خوب واقعيته يه زماني جنگ شد درصدي از مردم رفتند جنگيدن حالا يا اجبار سربازي مجبورشون كرده بود و يا خودشون داوطلبانه رفتن، درصدي نرفتن بجنگن، درصدي هم گذاشتنو از كشور رفتن و حالا سالها بعد جنگ برگشتن ،داخل هر سه مورد هم آدم هاي بزرگ ديده ميشه هم آدماي كوچيك هم فقير و هم غني.
چرا ما بايد براي ديگران تصميم بگيريم، چرا فكر ميكنيم هميشه حق با ماست، چرا وقتي اشتباه ميكنيم و حتي خودمون هم از اشتباهمون با خبر ميشيم بازم تكرارش ميكنيم اونقدر كه باعث برهم خوردن زندگي ها ميشيم، بعضي اوقات اونقدر به هم محربوني ميكنيم كه تهش ميشه همون ماجراي دوستي خاله خرسه، يا انقدر باهم دشمنيم كه حدو مرز نداره، تابه حال فكر كرديم چرا اين فرسط در اختيار ما قرار گرفته كه انسان باشيم و توي اين دنيا زندگي كنيم.
هر وقت به روز هاي مهم نزديك ميشيم نظير عيد، ماه رمضان، دهه ي محرم و صفر،ولادت ها يا شهادت هايي كه توي تقويم به چشم ميخورن شخصيت ما هم مثل اين روزهاي مهم و معمولي متفاوت ميشه عيد كه ميشه همه جا رو شورو شادي فرا ميگيره به هم محربوني ميكنيم سراغ همو ميگيريم در كنار هم مي گيمو ميخنديم بسته به شخصيتمون از پيشرفت زندگي هم يا خوشحال ميشيم يا... ناراحت ، اما امان از موقعي كه از پيشرفت طرف مقابلمون خوشحال نشيم ،خوب اين باعث ميشه اينجا يه تحول بزرگ رخ بده از اينجاست كه مشكلات زيادي بوجود مياد يعني ما باعث بوجود اومدن اين مشكلات هستيم. راستي چرا ما آدما اينطوري هستيم يا خيلي خوبيم يا خيلي بد كم پيش مياد در حد متوسط باشيم ما عادت داريم هميشه از حد بگذريم ،نميدونم آدماي 100 يا 150 سال قبل هم همينطور بودن درسته كه الان زندگي خيلي مدرن شده و زندگي در همين زمان حال براي خيلي ها راحت شده ولي يادمون نره كه اين تكنولوژي يا پيشرفت الكترونيك كه جديد شدنش رسيده به دقيقه يا حتي ثانيه براي خيلي ها هم سختو دشواره .
خيلي سالها قبل شايد زندگي اينقدر مدرن يا پيشرفته نبود ولي زندگي ها هم فرق عمده اي با هم نداشت مثلأ خانواده ها براي امرار معاششون دامپروري يا كشاورزي مي كردن، مطمعنن آرزوي مردم اون دوره زمونه با زمان حال زمين تا آسمون تفاوت داشت درسته كه اون دوره دوا درمون نبود يا كم بود ولي به نظر صلحو صفا بيشتر بود ميگيد نه براي مثال آدماي اون دوره وقتي مريض ميشدن يا با اعتقاد راسخي كه داشتن و نزرهايي كه ميكردن با همون طبابت زمان خودشون يا سلامت خودشون رو بدست ميآوردن يا مرحوم ميشدن آدم فقير يا غني هم نداشت البته يادمون نره كه تا خدا نخواد برگي از درخت نمي افته، ولي حالا هم مريضي زياد شده و هم مبلغ علاج مريضي سر به فلك گذاشته كه البته الان فقير و غني هم داره بگذريم. اي كاش بتونيم با گذر زمان انسانيت رو شرف رو وژدان رو و خيلي چيزهاي خوب ديگه رو حفظ كنيم.
همه از اين موضوع واقف هستيم كه وقتي انسان داره بدنيا مياد گريه ميكنه شايد از همون لحضه ميدونه كه دنيا چه خصلت هايي داره ،شايد هم دنيا بي تقصير باشه اگه كه زمونه اين طور شده خودش به خودي خود نبوده ما باعثش شديم، ذره ذره دنياي امروز رو ساختيم اگه بي رحمي زياد شده، اگه انسانهاي زيادي بيگناه كشته شدن يا اگه طبيعت رو نسل به نسل كثيفتر از قبل تحويل نسل بعد داديم باعث همه ي اينا خودمون هستيم، ياد نگرفتيم دنيا رو بهتر از اين بسازيم، يعني نمي تونستيم
اميدوارم با نو شدن سال و ورود به سال جديد بتونيم دنياي زيباتر و بهتري بسازيم باهم دركنارهم براي هم تا هميشه و براي نسل هاي بعد...
