رسول مرادی

 



           
جمعه 15 اسفند 1393برچسب:نگاره, :: 13:18
R.M

کالین: رابرت چرا آدما اینقدر همو اذیت میکنن!!
رابرت: خب این بر میگرده به ذات آدما
کالین: یعنی نمیشه ذاتشون رو تغییر داد؟
رابرت: میتونی کوه رو جابهجا کنی
کالین: خب طی مدت طولانی و استفاده از خیلی چیزا چرا که نه
رابرت: خب جواب خودت رو خودت دادی، طی همون مدت طولانی یا شاید طولانی تر... شاید بشه این کار رو کرد.
کالین: فکر میکنی بعدش دیگه همه خوب بشن؟؟
رابرت: مطمعن نیستم.
کالین: این که خییلی بده!!!.. این همه تلاش برای چیزی که مطمعن نیستی بشه تغییرش داد یا نه
رابرت: عزیزم کسی نخواست آدما رو تغییر بده، حتی خودشون هم توی همچین فکری نیستن، این تویی که میخوای این کارو بکنی...
کالین: یعنی اشتباه میکنم؟!!
رابرت: شاید.. شاید تغییر آدما کار اشتباهی باشه..



           
دو شنبه 11 اسفند 1393برچسب:دیالوگ,کالین,رابرت,,,,, :: 18:33
R.M

تشکر از این شعر سهراب

چه کسی میداند؟؟؟
که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهــــایی؟
چه کسی می داند
که تو در حسرت یک روزنه در فردایــی؟
پیله ات را بگشا،
تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایــی!
از صداي گذر آب چنان فهمیدم: تندتر از آب روان، عمر گران میگذرد.
زندگی را نفسی،ارزش غم خوردن نيست!
آرزویم این است آنقدر سير بخندي كه ندانی غم چيست....



           
یک شنبه 10 اسفند 1393برچسب:شعر،سهراب, :: 2:0
R.M

مدار مستقیم...

نمی چرخد
مدار خوشبختی به دور ما.

به تقدیر نیست !
از آغاز
دست به سیب بوده
حوّای ما!

از: هومن 

وبلاگ: http://silvertrance.persianblog.ir



           
جمعه 8 اسفند 1393برچسب:, :: 10:31
R.M

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها