اميدوارم سال 1391 سال خوب و خوش و پر بركتي براي همه ي شما ملت ايران باشه

سال نو مبارك

زندگي ، انسانيت ، وجدان  تابه حال فكر كردين اين يعني چي؟ يه زماني حقو به خودموون ميديم بدون اين كه فقط يه لحظه فكر كنيم حق باماست يا نه، وجدانمون رو زير پا ميذاريم ،اونقدر طرف حرفمون رو ميگيريم و به خودمون حق ميديم كه چه بسا واسه خودمون هم اين به واقعيت تبديل ميشه كه حق باماست، قبول دارم واسه خودم هم دركش سخته ولي خوب واقعيته  يه زماني جنگ شد درصدي از مردم رفتند جنگيدن حالا يا اجبار سربازي مجبورشون كرده بود و يا خودشون داوطلبانه رفتن، درصدي نرفتن بجنگن، درصدي هم گذاشتنو از كشور رفتن و حالا سالها بعد جنگ برگشتن ،داخل هر سه مورد هم آدم هاي بزرگ ديده ميشه هم آدماي كوچيك هم فقير و هم غني.
چرا ما بايد براي ديگران تصميم بگيريم، چرا فكر ميكنيم هميشه حق با ماست، چرا وقتي اشتباه ميكنيم و حتي خودمون هم از اشتباهمون با خبر ميشيم بازم تكرارش ميكنيم اونقدر كه باعث برهم خوردن زندگي ها ميشيم، بعضي اوقات اونقدر به هم محربوني ميكنيم كه تهش ميشه همون ماجراي دوستي خاله خرسه، يا انقدر باهم دشمنيم كه حدو مرز نداره، تابه حال فكر كرديم چرا اين فرسط در اختيار ما قرار گرفته كه انسان باشيم و توي اين دنيا زندگي كنيم.
هر وقت به روز هاي مهم نزديك ميشيم نظير عيد، ماه رمضان، دهه ي محرم و صفر،ولادت ها يا شهادت هايي كه توي تقويم به چشم ميخورن شخصيت ما هم مثل اين روزهاي مهم و معمولي متفاوت ميشه عيد كه ميشه همه جا رو شورو شادي فرا ميگيره به هم محربوني ميكنيم سراغ همو ميگيريم در كنار هم مي گيمو ميخنديم بسته به شخصيتمون از پيشرفت زندگي هم يا خوشحال ميشيم يا...  ناراحت ، اما امان از موقعي كه از پيشرفت طرف مقابلمون خوشحال نشيم ،خوب اين باعث ميشه اينجا يه تحول بزرگ رخ بده از اينجاست كه مشكلات زيادي بوجود مياد يعني ما باعث بوجود اومدن اين مشكلات هستيم. راستي چرا ما آدما اينطوري هستيم يا خيلي خوبيم يا خيلي بد كم پيش مياد در حد متوسط باشيم ما عادت داريم هميشه از حد بگذريم ،نميدونم آدماي 100 يا 150 سال قبل هم همينطور بودن درسته كه الان زندگي خيلي مدرن شده و زندگي در همين زمان حال براي خيلي ها راحت شده ولي يادمون نره كه اين تكنولوژي يا پيشرفت الكترونيك كه جديد شدنش رسيده به دقيقه يا حتي ثانيه براي خيلي ها هم سختو دشواره .
خيلي سالها قبل شايد زندگي اينقدر مدرن يا پيشرفته نبود ولي زندگي ها هم فرق عمده اي با هم نداشت مثلأ خانواده ها براي امرار معاششون دامپروري يا كشاورزي مي كردن، مطمعنن آرزوي مردم اون دوره زمونه با زمان حال زمين تا آسمون تفاوت داشت درسته كه اون دوره دوا درمون نبود يا كم بود ولي به نظر صلحو صفا بيشتر بود ميگيد نه براي مثال آدماي اون دوره وقتي مريض ميشدن يا با اعتقاد راسخي كه داشتن و نزرهايي كه ميكردن با همون طبابت زمان خودشون يا سلامت خودشون رو بدست ميآوردن يا مرحوم ميشدن آدم فقير يا غني هم نداشت البته يادمون نره كه تا خدا نخواد برگي از درخت نمي افته، ولي حالا هم مريضي زياد شده و هم مبلغ علاج مريضي سر به فلك گذاشته كه البته الان فقير و غني هم داره بگذريم. اي كاش بتونيم با گذر زمان انسانيت رو شرف رو وژدان رو  و خيلي چيزهاي خوب ديگه رو حفظ كنيم.
همه از اين موضوع واقف هستيم كه وقتي انسان داره بدنيا مياد گريه ميكنه شايد از همون لحضه ميدونه كه دنيا چه خصلت هايي داره ،شايد هم دنيا بي تقصير باشه اگه كه زمونه اين طور شده خودش به خودي خود نبوده ما باعثش شديم، ذره ذره دنياي امروز رو ساختيم اگه بي رحمي زياد شده، اگه انسانهاي زيادي بيگناه كشته شدن يا اگه طبيعت رو نسل به نسل كثيفتر از قبل تحويل نسل بعد داديم باعث همه ي اينا خودمون هستيم، ياد نگرفتيم دنيا رو بهتر از اين بسازيم، يعني نمي تونستيم
اميدوارم با نو شدن سال و ورود به سال جديد بتونيم دنياي زيباتر و بهتري بسازيم باهم دركنارهم براي هم تا هميشه و براي نسل هاي بعد...

 خوشحالم كه افتخارات ايران روز به روز بيشتر از قبل...

 و از طرفي ديگر هم سينا تمدن يكي ديگر از افتخارات ما...

---

تمدن، سینا 

( ملیت: ایرانی ) 

دکتر سینا تمدن، متولد 1335 در ایران و فارغ التحصیل دانشگاه Purdue آمریکا است. 

وی در سال 1997 به شرکت اپل پیوست و اکنون سال ها در سِمَت قائم مقام بخش جهانی و مدیر اپلیکیشن و نرم افزارها در این شرکت مشهور و محبوب مشغول به فعالیت است. 

البته شایان ذکر است که از سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ او معاون مدیرعامل در شرکت دیگر استیوجابز یعنی NeXT بود.

سینا تمدن دارای مدرک دکتراست و قبل از اپل در دو شرکت میکروسیستمز و نکست کار کرده است. 

دکتر تمدن که یکی از 11 مدیر ارشد اپل به شمار می‌آید.

 امام علي (ع) :

                        دانش شريفت ترين شرافت خانوادگي است.

از همان روزی که دست حضرت قابیل

گشت آلوده به خون حضرت هابیل

از همان روزی که فرزندان آدم 

صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی

زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید

آدمیت مرد 

گرچه آدم زنده بود

از همان روزی که یوسف را برادر ها به چاه انداختند

از همان روزی که با شلاق و خون دیواره چین را ساختند

آدمیت مرده بود

بعد دنیا هی پر از آدم شد واین آسیاب گشت و گشت

قرن ها از مرگ آدم هم گذشت 

ای دریغ ، آدمیت برنگشت

قرن ما 

روزگار مرگ انسانیت است

سینه دنیا زخوبی ها تهی است

صحبت ازآزادگی پاکی مروت ابلهی است

صحبت از موسا و عیسا و محمد نابجاست

قرن موسی چنبه ها است

من که از پژمردن یک شاخه گل

از نگاه ساکت یک کودک بیمار 

از فغان یک قناری در قفس

از غم یک مرد در زنجیر

حتی قاتلی بر دار

اشک در چشمان و بغضم در گلوست

وندرین ایام زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست

مرگ او را از کجا باور کنم؟

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

وای جنگل را بیابان می کنند

دست خون آلود را درپیش چشم خلق پنهان میکنند

هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا

آنچه این نامردمان یا جان انسان می کنند

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست

فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست

فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست

در کویری سوت و کور

در میان مردمی با این مصیبتها صبور

صحبت از مرگ محبت مرگ عشق 

گفتگو از مرگ انسانیت است

شعر : اشکی در گذرگاه تاریخ
شاعر: فریدون مشیری

قابل توجه افرادي كه علاقه مند به كتاب هستند،تعداد 3 كتاب در قسمت كتاب الكترونيكي،عمومي براي DOWNLOAD موجود است كه عبارتند از:

1- كتاب:خواستگاري،قالب داستاني(فيلمنامه)

2- كتاب:آيا زندگي كردن يك قدم اتفاقي است؟

3- كتاب:گويندگي و فن بيان از استاد نوري

سلام خدمت شما آيا شما اهل موسيقي هستيد؟ آهنگ (بارون) مهران مديري رو گوش كرديد؟ براي DOWNLOAD به قسمت موسيقي باكلام مراجعه كنيد،در ضمن يك موسيقي بيكلام هم در قسمت بيكلام موجوده كه ميتونين DOWNLOAD كنيد.

خنده، نخستين نشانه هاي اجتماعي شدن است

در طول روز به چشم هاي يكديگر زل مي زنيم و لبخند

زنان پاي حرف هاي همديگر مي نشينيم. با همين لبخند همديگر را به باد انتقاد مي

گيريم و با همين لبخند از هم تعريف مي كنيم. خداحافظي مي كنيم و بعد همه چيز تمام

مي شود. وقتي با خود تنها مي شويم نه به آن تعريف ها دل خوش مي كنيم و نه انتقادات

را جدي مي گيريم. چون همه اينها در آستانه لبخند بيرون آمده اند و لبخند يعني هر

چيز غير جدي. و اين در كشوري اتفاق مي افتد كه ساكنان آن به لبخند، خنده و شوخي

كمترين سهم از زندگي را بخشيده اند. براي ما متين بودن با نخنديدن همراه بوده است.

وقتي برنده هستي كه در حقيقت باخته اي!

بردن يك جايزه بزرگ «لاتاري» در استراليا ظاهرا دلالت بر عمر طولاني ندارد...قضيه از اين قرار است كه «هربرت جان» اهل شهر«ماگي»در استان«نيو ساوت ولز» 70هزار دلار در قرعه كشي برنده شد،ولي اصلا از آن بهره مند نشد.هربرت بقدري از بخت خوشش يكه خورد كه بر اثر حمله قلبي در آمبولانس جان سپرد!

آقاي «ويليام لين» هم برنده 250هزار دلار در يك قرعه كشي بخت آزمايي شد، ولي شش هفته بعد بر اثر سرطان وفات يافت. وي زمان مرگش آه در بساط نداشت!

آقاي«هارولدريچارد» 200هزار دلار جايزه برد و دقيقا چهار ماه پس از دريافت پول جان سپرد.پزشكان قادر به تشخيص علت مرگ نبودند...فقط ميتوانستند بگويند كه عمرش به پايان رسيد!

خانم «آني هريس» يك پير زن هشتاد ساله سرزنده و با نشاط 20هزار دلار برنده شد.ولي وقتي مسعولين بخت آزمايي با خانه محقرش تماس گرفتند تا وي را از بخت بلندش آگاه كنند،او را در صندلي راحتي اش مرده يافتند.

آقاي«جيمز كوپر»25هزار دلار برد،ولي بعد يك پليس شهر«سيدني» را به قتل رساند. او را به يك تيمارستان مخصوص ديوانه هاي با گرايش به جنابت منتقل كردند.

«والتر وسترر» مدتي بود كه شانس به وي روي خوش نشان نداده بود،تا اين كه ساعتش را گرو گذاشت و پولي گرفت تا يك بليط بخت آزمايي استراليا را بخرد.نقطه عطف ماجرا اين بود كه او جايزه اول را كه بسيار رقم بالايي هم بود، برنده شد.ولي هيچگاه به وصال آن نرسيد، زيرا شب قبل از قرعه كشي مرده بود!

چون همه ي موارد فوق در استرليا اتفاق افتاده است، تعجبي ندارد اگر بعضي ها بگويند كه بردن يك جايزه ي بخت آزمايي در استراليا شگون ندارد و در حقيقت بوسه زدن بر لبان مرگ است!

برگرفته از كتاب:عجيب تر از عجيب

تاريخ انتشار:بهار1375