رسول مرادی

سلام ، سلام ب تو که الان نشستی و داری این نوشته رو می خونی، خبر داری سال داره نفس های آخرش رو میزنه...

باقیش رو امشب براتون مینویسم.. وقت خییلی کمه...



           
یک شنبه 25 اسفند 1392برچسب:, :: 17:42
R.M


 

 

         خردادی است دیگر
         متولد ماه دو پیکر
         گاهی شاد است گاهی غمگین
         گاهی پر حرف است گاهی کم حرف
         گاهی پر حوصله است گاهی بی حوصله
         گاهی همه چیز است گاهی هیچ
         چرا که متولد خرداد است



           
سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:خردادی,ووو, :: 23:45
R.M

بعضی اوقات توی یه جمع هایی قرار می گیری که نمی دونی چیکار باید بکنی، فقط دوست داری هر چه سریع تر از اون موقعیت دور بشی. یه موقع هایی هم هست که دلت میخواد حرف بزنی، دردُ دل کنی، دردُ دل با اون کسی که دلت میخواد، کسی که حرفت رو می فهمه، کسی که دوسش داری.. کسی که { ش-ر ( ز-ر ) } باشه..

هر روز که میگذره از یه چیزی مطمعن تر میشم : من، علاغم رو به دنیای انسان ها،به زندگی ازدست دادم..

خدای بزرگ، تو، همینو بس، دوست دارم بیام کنارت، جایی که تو هستی..



           
جمعه 9 اسفند 1392برچسب:کمی حرف،,,,, :: 1:39
R.M
قاب بازی نبوغ می خواهد
 

نویسنده: وحید شعبانی

اختصاصی/خزرآنلاین: ما رشتی ها اصطلاحی داریم که می کوشیم آنرا معادل با واژه هایی مثل شیاد و شارلاتان استفاده کنیم؛ «قاب باز». دهخدا نیز آنرا مترادف با قمارباز خوانده است.
هرچه هست «قاب باز» جدا از تعریفی که در گویش گیلکی در رشت ممکن است داشته باشد و - حتما هم دارد- در ادبیات محاوره ای امروز رشت معنی خاصی را می رساند که شرحش بسیط است.

311 بازدید| چاپ | کد خبر: 1615 | دسته خبر: يادداشت | نظرات 0 نظر

 

 

 

 

 

 

 

 

ایده ی نوشتن این یادداشت وقتی به ذهنم رسید که یکی از دوستان، درباره ی برخی شخصیتهایی که اندک شناختی از آنها دارم پرسشهایی مطرح کرد؛ مثلا اینکه چطوری به نان و نوا رسیده اند و چطور پیشرفت کرده اند؟
من به نردبان افتادنی این دنیا معتقد نیستم. وقتی کسی برای یک دهه در عرش بوده، چه ایرادی دارد یک دهه هم روی فرش بخوابد؟ ما تا از پیشرفت و موفقیت یک «قاب باز» حرف می زنیم فوری یک آدم پیدا میشود که بگوید: چوبش را خواهد خورد!
کاری به این حرفها نداریم. داریم درباره ی «قاب بازی» و «قاب بازگری» برخی از همشهریها حرف می زنیم. اصولا «یک قاب باز موفق» باید چه ویژگیهای داشته باشد؟ او باید:
1-    کاری به کار کسی نداشته باشد، مگر اینکه منافعش در خطر باشد.
2-    بلد باشد از آب شیرکاکائو بگیرد.
3-    خودش را به منبع قدرت نزدیک کند، تا جایی که با افراد مربوط به منبع قدرت عکس همآغوشانه داشته باشد.
4-    همسرش را از بین دخترانی که پدر پولدار دارند انتخاب کند.
5-    اگر تصادفا وارد جایی شد که نفعی در آنجا بود تا آخر عمر خارج نشود.
6-    در تنهایی خود به ریش همه بخندد.
7-    خر سوار خوبی باشد.
در اینجا بگویم که مهم ترین ویژگی یک «قاب باز» این است که در میان جهت گیریهای سیاسی و باورهای مذهبی و مباحث فلسفی و روشهای علمی و هنری، فقط و فقط در پی راندن خر خودش باشد. او یک میانه روی تمام عیار است. مردی که به لحاظ مراعات آرامش کشور یا محیط خودش بیشترین سهم را داشته و آنقدر آسته رفته و آسته آمده که گربه هه خوابش برده!

«قاب باز» بودن یک موهبت است! و «قاب باز» یک پدیده است! چطور فردی که سوادی اندک، لهجه ای تابلو، صورتی نچسب و فطرتی پست دارد به اوج می رسد؟ او یک نخبه است و با شجاعت می گویم تمام حرفهایی که پشت سرش می زنند از روی حسادت است! حتی این مقاله ناشی از گونه ای حسادت به تحریر درآمده! بله! حسادت! من هم به او حسادت می کنم، اما نه به پیشرفتش! من به روشهایی که او، و فقط و فقط او بلد است حسادت می کنم. او می تواند با یک رییس، در کمترین زمان آنچنان صمیمی شود که با هم «خر پیس» بازی کنند! درحالیکه من نمی توانم با کسیکه از جایگاه یا میز و صندلی اش شخصیت می گیرد دو کلمه مشترک برای گفتگو پیدا کنم! او رگ خواب روسا و سران را پیدا کرده است! مانند «مکس» (فرهاد آییش در فیلمی به همین نام) شانه ی افراد متنفذ را ماساژ می دهد و برای ریزش مویشان شامپو پیدا می کند!
شاید هم یکروز سوتی بدهد و گیر بیفتد، این که مهم نیست. همه ی ما بالاخره یکروز گیر حضرت عزراییل می افتیم و هم ما (امثال من) و هم «دوستان قاب بازمان» در جهان اخروی جای خوبی نداریم، اما او لااقل در دنیا توانست معنی جای خوب، نشستن پشت فرمان شاسی بلند، زندگی در گلسار یا منطریه، ماه عسل در کیش، و نیز معنی نترسیدن از هزینه ی دوا و درمان را بفهمد! امثال من آنقدر در این خوب بودن مذخرفمان گیر کرده ایم که خوبی مذخرفی یافته ایم! من و امثال من آدمهای خوبی هستیم! چون بلد نیستیم «قاب باز» خوبی باشیم! خوبی ما از روی خوب بودن نیست، از روی این است که بلد نیستیم از بدی ارتزاق کنیم و به جاه و جلال دنیوی برسیم! «قاب بازی»، نبوغ می خواهد که ما نداریم!
به نظر من که بهترین معادل برای «قاب باز» در گویش گیلکی امروز رشت، کلمه ی نابغه است!



           
چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:قاب باز,گویش گیلکی,ادبیان محاوره رشت,, :: 1:28
R.M

نمی دونم چرا ولی توی کل سال این آخرای سال انرژیم مضاعف شده، نیروم برای انجام کارها زیاد شده، بزنم به تخته.. ، خوبه خوشحالم که این حال رو دارم،لطفا فکر نکنید که من مشکلاتی در زندگی ندارم، منم مشکلات زیادی دارم، از مشکلات مادی، جسمی، فکری، بگیر برو تا آخر در هر زمینه ای مشکلاتی پیدا میشه، برای مثال: از نظر روحی، من انسانی دارای چند شخصیت هستم، توی لحظه های مختلف متفاوتم و همچنین در موقعیت ها و مکان های مختلف، شاید بخاطر این باشه که من متولد خردادماه هستم چون خرداد جوزاست. اینو گفتم که فکر نکنید مشکلات نسیت، چرا البته هست ولی خداروشکر این آخر سالی یه حال زیبایی دارم.

امشب قرار بود چند تا کار انجام بدم که حسش نبود، میدونی وقتی حسش نباشه انجامش ندی بهتره چون ممکنه توش گند بزنی اون وقته که مجبوری دوباره کاری کنی بخاطر همین موکولش کردم به یه زمان دیگه.

راستی شما خوبی؟ سرحال هستی؟ تو این روزآ چ حالی داری امیدوارم که در بهترین وضعیت باشی و به بهترین ها برسی.

نویسنده: R.M



           
چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:سیاهه،20،دست،نوشته،,,,, :: 1:8
R.M

امسال هم با همه ی خوبی ها و بدی هاش داره روزهای آخرشو سپری میکنه، توی سالی که گذشت چیکار کردیم راضی بودیم، نبودیم، خوش گذشت؟..  هرچی که بود گذشت.

بیا این چند روز مونده به سال جدید تصمیم بگیر که سال 93 رو به همون شکلی که دوست داری شروع کنی، یکی دوست داره به بهترین شکل ممکن که ازش بر میاد شروع کنه، یکی دوست داره معمولی شروع کنه و یکی هم دوست داره شاد شروع کنه مهم اینه که با انرژی باشی طوری که دیگران با دیدنت انرژی مثبت رو دریافت کنند.

فرآموش نکن، آینده از آن توست، تو با تلاش خودت آینده رو می سازی



           
سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:سیاهه،19،دست،نوشته،93،,,,, :: 2:6
R.M

می‌پرسم اما هیچ امّید جوابم نیست

می‌کوشم و آرامشی بر التهابم نیست



           
سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:شعر, :: 2:0
R.M

چیزی نمیخوآهَم جز ..

یک اتآقِ تآریک

یک موسیقی بی کَلآم

یک فنجآن قَهوه به تَلخیِ زهر

وَ خوآبی به آرآمی یک مَرگ هَمیشگی ...



           
سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:یک,موسیقی,بیکلام,,,,, :: 1:51
R.M

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها