رسول مرادی

امروز یه روز خیلی تحمل ناپذیری بود، از خود صبح تا شب نمی دونم چرا امروز همه ی مشکلات میخواست هجوم بیاره روی سرم به گمونم قصد قتل منو داشتند، آب قطع شد، برق رفت اونم برای یه مدت طولانی، ناخواسته مجبور شدم همراه یکی به بانک برم کاری که باید در عرض 15الی20 دقیقه انجام میشد 2 ساعتو نیم طول کشید، ماشین خراب شد، لاستیک ترکید، دوباره باز ماشین خراب شد، سر آخر هم ماشین برای سومین بار جوش آورد ، فن از کار افتاد.......

و آ آ آ ی که چ روز طاقت فرسایی بود، نابود شدم!!...



           
یک شنبه 28 ارديبهشت 1393برچسب:یه،روز،سخت،,,,, :: 22:48
R.M

همیشه هیچوقت اینطور نبودم
همیشه نیمه ی خالی رو میدیدم
به فکر نیمه های پر نبودم

،

ملخ افتاده توی خرمن گندم
منم مثله همه از کار بیکارم
به جای داس شونه توی دستامه
فقط به فکر گندم زار موهاتم



           
یک شنبه 28 ارديبهشت 1393برچسب:این،روزآ،,,, :: 1:37
R.M

راستی.. 

هنوز هم به انتظارت می ایستم تا بیایی و از جلوی دیدگانم رد شوی ..

خبر داری؟..

نویسنده: R.M



           
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:دل نگاره,,, :: 18:33
R.M

به دنیا آمد، زندگی کرد، ولی هرگز نمرد. او مجسمه ای ست کهنسال که هم اکنون در موزه نگهداری می شود.



           
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:داستان،یک،زندگی،,,,, :: 18:20
R.M

مادرش مراقب مکالماتِ تلفنی او بود.

پدرش ساعات بازگشتِ او به منزل را زیر نظر داشت.

برادرش مراقب زمان شروع و پایان کلاس های او در دانشگاه بود.

دایی اش مسؤل تشخیص هویت و شناسایی مشاغل خواستگارهایش بود.

مادربزرگش می گفت:( این کارا بخاطر اینه که آینده ی تو خراب نشه.)

با وجود همه ی تلاشی که صرفِ آینده اش می شد، اعضای خانواده معتقد بودند او سر به هواست. شاید به همین علت بود که یک روز صبح وقتی خانه را به مقصد دانشگاه ترک کرد، برای همیشه ناپدید شد.



           
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:آینده،مراقبت،,,, :: 17:37
R.M

آیا زندگی زیباست؟ همیشه این موضوع فکرم رو درگیر خودش میکنه.. ،ما انسان ها از میلیون ها سال خلقت دنیا، توفیق پیدا میکنیم که فقط 90،80،60، بیشتر یا کمتر زندگی کنیم. با این که این مدت بسای کمه ولی ما آدما از همین هم خسته میشیم، با تمام لذت ها مشکلات، ثروت یا فقر فرقی نمیکنه، فکر میکنید این بخاطر چیه؟ مخصوصاً دنیای امروز که خیلی زندگی برای انسان انزجار دهندست، زندگی وقتی زیبا میشه که ما زندگی کردن رو به همدیگه سخت نگیریم، برای مقداری بیشتر دیگر انسان ها رو نابود نکنیم، به هم عشق بورزیم، برای هم ارزش قاعل بشیم، کمتر راجع به دیگران به قضاوت بنشینیم، و  و  و ..

میبینید ما به حدی زندگی رو که هدیه ی خداوند بزرگه سخت و مشقت بار کردیم که خودمون هم بعضی اوقات ازش خسته میشیم، خدا تمام نعمتاش رو به رایگان برای استفاده ی ما گذاشته ولی ما آدما به هم رحم نمیکنیم، به راستی ما چی هستیم، بعضی اوقات فکر میکنم ما از زانبی ها هم بدتریم..

نویسنده: R.M



           
چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393برچسب:سیاهه،22،نوشته،حرف،,,, :: 18:34
R.M

سلام

این هم از سیاهه 21

امیدوارم همتون یه روز خوبو خوشو سلامت رو پشت سر بزارید، هرچند که این روزآ زندگی خیییلی سخت شده ولی چه میشه کرد.. ، بگذریم..

چندی پیش یکی از بهترین استادان عرصه موسیقی ( استاد محمدرضا لطیفی ) رو از دست دادیم ک بدون شک هیچ کس جای خالی ایشان رو نمیتونه پر کنه، من به شخصه به ایشون علاقه ی زیادی داشتم و از درگاه خداوند باری تعالی هم براشون طلب آمرزش و آرامش میکنم.
امسال سال عجیبی بود تا به الان برای خود من که زیاد خوب پیش نرفت نمیدونم چرا ولی خوب نبود امیدوارم از این به بعد خوب پیش بره..


           
چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393برچسب:سیاهه،21،حرف،نوشته،,,, :: 9:25
R.M

این روزآ، ی پام بیمارستانه و باز هم ی پام بیمارستان، یکی از نزدیکانم در کما بسر می بره، و این طور ک معلومه دیگه امیدی بهش نیست ، اصلاً دلم نمی خواد از مرگش صحبت کنم ولی چ کنم ک هیچ کاری جز دعا از دستم خارج نیست، وقتی میرم ICU و می بینمش ک  رو تخت خوابیده دلم می گیره، نمیدونم باید برای 2 کودک خوشگلو نازش گریه کنم ک دارن بی پدر میشن یا برای این جوان رعنا ک وصف اندامش همچون وصف رستم.. ، یا برای همسرش ک این روزها ی چشمش خونه و ی چشمش اشک....

ب راستی چقدر زود دیر میشه...



           
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:روزهای،سخت،,,, :: 1:19
R.M

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها